چگونه اعتماد به نفس منفی را به اعتماد به نفس مثبت تبدیل کنیم؟


چگونه اعتماد به نفس منفی را به اعتماد به نفس مثبت تبدیل کنیم؟
ما باید با چند واقعیّت روبرو شویم. از جمله واقعیّت اوّل اینکه ما به عنوان یک موجود، موجود نیازمندی هستیم و محتاجیم و این نیاز اساس زندگی می باشد. به طوری که اگر بگویید چه احتیاجات فیزیکی، روانی و اجتماعی دارید و چگونه میخواهید آنها را ارضا کنید، می توان فهمید که شما چه کسی هستید. بنابراین موضوع اصلی و اساسی انسان احتیاج است و با تمام پیچیدگی این موضوع مخصوصاً نیازهای فیزیکی، مادّی، امنیّت و آرامش که نیازهای واقعی هستند، در سیستم کار گذاشته شده است.
طبق جدول نیازهای مازلو که 8 نیاز را توضیح میدهد، نیازهای 1و2، نیازهای مبتنی بر کمبود می باشند و همین قدر که به تعادل خود برسند، سیستم آرام می گیرد. امّا از نظر مزلو 6 نیاز دیگر وجود دارند که از نظر تقسیم بندی حقیقی هستند که اولاً باید به وجود بیایند و بعداً باید ارضا شوند. بنابراین اصولاً نیاز شماره 1 و 2 ما را در مسیر تعادل و نیازهای 3 تا 8 ما را در مسیر رشد و تکامل قرار می دهند.
امّا این نیازها 2 چیز را با خود به همراه می ورند:
الف) انگیزه و حتّی بعداً زمینه ای برای نیّت و مقصود فراهم می کنند.
ب) هدف
بنابراین اگر کسی اهل درس یا کار نیست، این حالت بیش از هر چیز دیگری به نگاه نامناسب او به موضوع احتیاج و چگونگی برآورده کردن آنها بر می گردد. پس موضوع انسان بعد از موضوع اصلی و اساسی احتیاج و نیاز، اصولاً به سبب دو پایه ی مغز که همیشه با آن کار کرده و با هیچ چیز دیگری کار نمیکند، یعنی لذّت و درد، تحقّق پیدا میکند و به موضوع انگیزه و هدف مربوط می شود.
هدف به معنای رسیدن به چیزی یا رسیدن به جایی است که تعریف می¬شود.
به طور مثال من فردا ساعت 4 شما را در این محل ملاقات می¬کنم. تقریباً تمام افراد وقتی این خبر را بشنوند، اگر اطّلاعات کافی باشد می دانند که چه اتفاقی قرار است رخ بدهد. یعنی دو نفر قرار گذاشته¬اند که ساعت 4 همدیگر را در جایی ببینند. اگر انسان همه راه رسیدن به هدف را پیش ببرد، به اهدافش میرسد و به غیر از هدف به چیز دیگری نمی رسد. به عبارتی انسان هرگز به آرزوهایش نمی رسد و هیچکس تا به امروز به آرزویش نرسیده مگر آرزوهایی که خارج از اداره و کنترل شماست و جنبه تصادفی دارند. انسان فقط به اهدافش می رسد. ممکن است که ما در صورت رعایت اصولی به هدفهایمان برسیم امّا به آرزوهایمان نمی رسیم. حتّی شنیدن برنامه ای برای شما هدف می باشد که به آن گوش می¬دهید.
این جمله برای مردم جا افتاده و مردم باور دارند که خواستن، توانستن است. خیر، خواستن توانستن نیست. بلکه خواستن، آفریدن است و باید تمام کارهای لازم را انجام دهید تا بیافرینید و به صرف اینکه فقط بخواهید، نخواهد شد.
همه می خواهند بچّه های خوبی داشته باشند امّا بیشتر آنها بچّههای خوبی ندارند. مهم نیست که شما چه می¬خواهید. بنابراین خواستن، توانستن نیست بلکه خواستن، آفریدن است. ساده لوحانه¬تر نیز این است که بگویید خواستن، داشتن است. یعنی باور دارید همین قدر که شما بخواهید، خواهید داشت و طبیعت نیز قواعد و قوانینش را به خاطر خواسته شما بهم می زند. در چنین شرایط و باوری باید خودخواهی انسان بر نادانی او بسیار غلبه کرده باشد که یک چنین توهمات و تصوّراتی را درست کند که من با خواستنم جهان را درست میکنم. امّا کسی که به هدف می رسد باید متوجّه دو چیز باشد:
کتاب حرمت نفس و اعتماد بنفس دکتر هلاکویی
دیدگاهها