چگونه اختلاف با خانواده همسر را حل کنم؟
چگونه اختلاف با خانواده همسر را حل کنم؟
از گذشته های خیلی دیر اختلاف با خانواده همسر مشکل خیلی از زوجهای جوان بوده است. وقتی که شما ازدواج میکنید ناچارید که با خانواده همسرتان ارتباط داشته باشید و این ارتباط گاهی میتواند برای شما مشکلات کوچک و بزرگی را به وجود آورد. هرچقدر هم که ازلحاظ اجتماعی و فرهنگی شبیه به هم باشید اما بازهم تفاوتهایی وجود دارند؛ پس طبیعی است که گاهی به خاطر همین تفاوتها دچار اختلاف با خانواده همسر شوید. زمانی باید این مسئله را جدی بگیرید و برای آن به دنبال راهکار باشید که این اختلافات وارد زندگی شخصی شما با همسرتان شوند و روتین زندگی شما را از حالت عادی خارج کنند.یکی از مشاوران خانواده نوشت: جامعه سنتی ما در حال رسیدن به مدرنیته است، همهچیز دچار تغییر و تحول شده است، دیگر هیچکس مثل سابق فکر و رفتار نمیکند. زوجهای جوان امروزی به دنبال استقلال هستند و بیش از هر چیز به آن اهمیت میدهند، اما از طرفی پدر و مادرها همچنان دوست دارند با قوانین نانوشته روزگار خود با عروس و دامادشان رفتار کنند و جالبتر آنکه تمایل دارند فرزندانشان نیز مثل جوانی خودشان به سبک والدینشان، زندگی مشترک شان را شروع کنند. در این موقعیت پر از رنج و تنش و خواستههای عجیب و غریب، احتمال درگیری و اختلاف با خانواده همسر بسیار بالا است.
اما سؤالی که پیش می آید این است که اختلاف با خانواده همسر از کجا شروع می شود و با آن چه باید کرد؟ چگونه میتوان از این اختلاف با خانواده همسر تا حد ممکن کم کرد؟
ازدواج و درهم آمیختن فرهنگهای متضاد
۱ـ ما همیشه برای انجام هر کاری، خودمان فکر کرده ایم و تصمیم گرفتهایم، روی پای خودمان ایستادهایم، انتخاب کردهایم که استقلال داشته باشیم، حالا منظور کار شما را نمیفهمم این یعنی چی باید با پدرم مشورت کنم، مگر خودت عاقل و بالغ نیستی مگر استقلال فکری نداری….
هر خانوادهای به نوبه خود یک دولت محسوب می شود با روش خاص خود، با قوانین منحصربهفرد، با شیوههای تربیتی و شیوههای مقابلهای ویژه در برخورد با مشکلات برخورد میکند. به طور یقین طبیعی است وقتی اعضای دو خانوادهای که قوانینشان کاملا باهم متضاد و متفاوت است بخواهند باهم ازدواج کنند، مشکلاتی به وجود می آید و اختلاف با خانواده همسر کوچکترین اتفاق در اینگونه وصلتهاست؛
مثلاً در خانوادهای که حمایت و پشتیبانی حرف اول را می زند و افراد خانواده در نهایت حمایت و پشتیبانی هستند و در خانوادهای دیگر استقلال و فردگرایی بسیار مورد توجه است، بدون شک درهم آمیخته شدن این دو سیستم کاملا متضاد مشکلاتی را موجب میشود که دامنگیر هر سه خانواده است. همخانواده دونفره و همخانواده همسران درگیر مسائلی میشوند که شاید پیدا کردن نقطه اشتراکی کوچک بین آنها مانند جستجوی سوزن در انبار کاه باشد و اختلاف با خانواده همسر کمکم روابط زندگی مشترک را تحتالشعاع قرار میدهد.
وقتی جای خالی مدیریت کاملا حس می شود.
۲ـ هنگام ایجاد اختلاف با خانواده همسر، همسرم وقتی که با من که حرف میزند طرف مرا میگیرد و مادرش را متهم میکند و وقتی با مادرش حرف میزند طرف او را میگیرد و مرا گناهکار میداند، تنها به این دلیل که میخواهد دعوا را ختم به خیر کند….
سامان دادن رابطههای دو خانواده با عضوهای جدید که همان عروس و داماد هستند، بیهیچ تردیدی به عهده پسر و دختر جوان خانواده است، گاهی زن و مرد از سر ندانستن و بیتجربگی و گاه به تقلید از شیوه زندگی دیگران یا تحتتاثیر گفتهها و شنیدههایشان، تلاش میکنند از همان روز اول گربه را دم حجله بکشند، تنها به این گمان اشتباه که شاید امنیت زندگی مشترکشان را تضمین نمایند و مشکلات زندگی اطرافیانشان را تجربه نکنند، به همین دلیل با همسرشان وارد بحث و جدل میشوند و برای تکمیل شناخت او از اعضای خانوادهاش شروع به گفتن وقایع و حقایقی میکنند که شاید گفتن آنها و دانستن آنها چندان واجب نیست و به این ترتیب با ذهنیتی از قبل تعیینشده فرد جدید را با خانوادهاش آشنا میکنند.
اگرچه عکس این حالت نیز ممکن است، عضو جدید بهگونهای به خانواده معرفی میشود که چندان مناسب نیست و اینچنین است که دانه کاشته شده در زمان آشنایی چند سال بعد بارور و تنومند میشود و موقعیتی برای جنگ پایانناپذیر فراهم میکند ( اختلاف با خانواده همسر همیشگی میشود )، جنگی که شاید جوان ما هرگز فکرش را هم نکرده باشد.
البته گاهی نیز نبود مدیریت روابط درون خانوادگی بعد از شروع زندگی مشترک اغاز کننده اختلاف با خانواده همسر است به این صورت که زوج جوان با باز کردن پای دخالت والدین به زندگیشان مشکلاتی را به وجود میآورند و این ماجرا زمانی بیشتر رخ نشان می دهد که آن ها برای حل مشکلات پیشآمده مجبور به گفتن سخنان متضادی به دو طرف دعوا میشوند که این روش اشتباه، نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه بر تندی درگیری ایجاد شده میان آنان نیز میافزاید.
قضاوتهایی که از روی عدالت نباشند.
۳ـ اختلاف با خانواده همسر را میتوان با گفتن این جملات شروع کرد. من هرگز حاضر به دیدن مادرزنم که هیچ، باجناغم هم نیستم، از قدیم و ایان گفتهاند ژِیان ماشین نمیشه باجناغ فامیل نمیشه، پدرم هم همیشه می گفت که چقدر از باجناقهایشان ضرر دیده است، علاج واقعه پیش از وقوع آن است و من حتما همین کار را می کنم ….
برخی از افراد هنوز از روی شنیدهها و دیدهها یا فکرها و باورهای قدیمیشان، نگاه تعصب برانگیز و سوگیرانه نسبت به اقوام همسرشان دارند و رابطه خود با آنان را مثل کارد و پنیری میبینند که هرگز خوب و مناسب نیست کنار هم قرار گیرند. رابطه تلخ مادر شوهر و عروس و داماد و مادرزن یا باجناقها و جاریها داستانی قدیمی است که باعث ایجاد حساسیت برای بعضی از افراد شده و موجب شکراب شدن روابط آنان میشود. این ذهنیتهای از پیش تعیینشده را حذف کنید و افراد را بر اساس شخصیت و عملکردهایشان قضاوت کنید.
رابطههای بدون حدود مشخص با خانواده
۴ـ همسرم همیشه دوست دارد کنار خانوادهاش باشد و با آنها رفتوآمد کند. همین مسئله هم من و همخانوادهام را ناراحت میکند و مدام بر سر این مسئله با یکدیگر بحث و جدل میکنیم و بهصورت ناخواسته دارم دچار اختلاف با خانواده همسرم میشوم.
چگونه ارتباط داشتن با خانواده همسر یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رخ دادن اختلافهای جدی و درگیریهای خانوادگی است. رابطههای بدون حد و مرز مشخص با خانواده یکی از همسران میتواند استارت اختلاف میان زن و شوهر را بزند و درنهایت منجر به اختلاف با خانواده همسر حالا چه از طرف شوهر و چه از طرف زن میشود.
دیدگاهها