چرا رویدادهای گذشته ما را رها نمیکنند؟
چرا رویدادهای گذشته ما را رها نمیکنند؟
🖍بسیاری از زن و شوهرها، اختلافات و ناخوشیهای رابطهای آنها، نه به خاطر رفتار فعلی همسر، بلکه به خاطر زخمها و اتفاقاتی است که در گذشته با همسر خود تجربه کردهاند و گذشته حال آنها را میگیرد.
بولما زگرانیک روانشناس استرالیایی در مورد عملکرد حافظه تجربه زیسته جالبی دارد او در یک کافه در حال نوشیدن چای رفتار پیشخدمتها را زیر نظر گرفت. او متوجه شد یک پیشخدمت در فضای شلوغ کافه، بدون ثبتیادداشتی سفارشهای گوناگون را به طور همزمان از ۱۰ نفر مشتری کافه میگرفت و چند دقیقه بعد با کلی سفارش بر میگشت و تمام سفارشها را با جزئیات به مشتریها تحویل میداد. او متوجه شد تمام پیشخدمتهای کافه به همین شکل عمل میکردند.
زاگرانیک آزمایشی انجام داد موقعی پیشخدمتها سفارشی میگرفتند، حافظه آنها را تست میکرد و بعد از انتقال سفارش به سرآشپز بلافاصله حافظه آنها را اندازه میگرفت. او متوجه شد پیشخدمتها پیش از تحویل سفارشها به سرآشپز آنها را به خوبی به خاطر داشتند و پس از تحویل آن، بلافاصله سفارشها را فراموش میکردند. زمانی که سفارشها کاملا” به انجام میرسید، ذهن پیشخدمتها آزاد میشد:« خب، دیگه تخته را پاک میکنم».
زاگرانیک به یک قاعده در مورد ذهن رسید: ما تا زمانی موضوعی را در ذهنمان مرتب نکنیم و معناها و معماهای آن را دریافت و حل نکنیم، نمیتوانیم آن را فراموش کنیم.
اگر بین زن و شوهرها رویداد تلخ و ناگواری روی دهد، تا زمانی که در مورد آن گفتوگو نکنند و مشکل را ریشهیابی نکنند، همچنان بخشی از ذهن را درگیر میکند. زیر فرش پنهان کردن رویدادهای تلخ باعث میشود فرش زندگی با خردهسنگهایی که در زیر دارد، به سطحی ناهموار تبدیل شود که هر قدمی روی آن برمیدارند، زمین بخورند و احساس آرامش آنها همیشه خدشه دار شود.
#متخصصان_مشاوره_ازدواج معتقدند در مورد رویدادهای گذشته، بهتر است ما اشتباهات خود را ببینیم، با همسر در مورد آن بحث کنیم، بگذاریم طرف مقابل احساسات حبس شده را بیان کند و با آگاهیدهی درست و صادقانه در مورد رویداد، آن را برای همیشه دفن کنیم. بدیهی است گاه رویدادهای تأسفباری وجود دارد که به خاطر زخمهای عاطفی مزمن، بایستی در کنار یک متخصص آن را بازنمایی و بازسازی کرد.
دیدگاهها