نگرانی


نگرانی
وقتیکه نگران هستیم معنایش این است که موضوع بیشتر جنبهی “ذهنی و کلامی” دارد و اصولاً نگران حادثهای هستیم که اتفاق افتاده و یا خواهد افتاد. درست مانند آن زمانیکه فرزندمان به موقع به خانه نمیآید و ما نگران میشویم. گرچه از چیز مشخصی نگران نیستیم اما فکر میکنیم اتفاقی افتاده و حادثهای موجب آزار او شده است. در اینجا مشکل، بیشتر نوعی گفتوگوی منفی با خود و برخی اوقات با دیگران است بدون آنکه عمقی و در عین حال دقتی داشته باشد و یا به موضوع مشخص و معینی توجهی شود. بنابراین نگرانی، یک حالت ذهنی و بیشتر جنبهی ظاهری و یک استدلال غیرعقلی و غیرمنطقی است که در بیشتر مواقع از عقل، منطق و واقعیت بسیار بهدور است. در تعریف دیگری نگرانی فکر کردن به جنبههای آسیبزای یک اتفاق است. بنابراین در مقابل ترس، اضطراب و وحشت باید با مفاهیمی مانند هراس یا نگرانی آشنا باشیم. زیرا برخی از مردم واقعاً مضطرب نیستند و یا دچار هراس نیستند بلکه افرادِ نگرانی هستند که در دنیای ذهنی و خیالی خودشان به طور کلی احتمال اتفاقات بد یا احتمال آسیبهای خاص را برای خود و اطرافیان پیش بینی میکنند.
دیدگاهها