نحوه تامین سلامت روانی کودکان در دوران مدرسه
نحوه تامین سلامت روانی کودکان در دوران مدرسه
کودک باید در مدرسه بیاموزد. او از آنچه که میآموزد در طول زندگی خود استفاده و بهرهبرداری خواهد کرد. همراه با این آموزش، داشتن احساس خوب، لذت و رضایت نیز مهم است.
کودک در این دوران تمایل دارد تا شناخته شود. او میخواهد مورد تأیید و تصویب دیگران قرار بگیرد و شبکهای از دوستان خود را داشته باشد. کودک مایل است مانند شمعی در مجلس باشد در غیر این صورت میتواند با آتش این شمع خودش و دیگران را بسوزاند.
کودک باید تکالیف خود را به درستی به پایان برساند. او باید توان پذیرش وظایف و مسئولیتهای خود را داشته باشد و از نتیجه کار احساس خشنودی کند.
محیط آموزشی فرصتهای تازه و امکانات جدیدی در مقابل کودکان قرار میدهد. بنابراین به دلیل نوع ارتباط در مدرسه از کودک انتظار رقابت و چالش دارد.
کودک باید اصل تقسیم کار و قبول بخشی از وظیفه و مسئولیت را درک کند. او باید بتواند سهم و نقش خود را به درستی و با لذت و رضایت انجام دهد. همچنین کودک باید آمادگی شناخت بیشتر خود را داشته باشد و بتواند در خود دگرگونیهای لازم را بهوجود بیاورد و با شناخت محیط اطراف خود، ارتباط خوبی با دنیا برقرار کند. دانش و مهارت کودک همراه با لیاقت و شایستگی، به او احساس خوبی میدهد که تمام عمر همراه وی خواهد بود.
کودک باید در مدرسه با موفقیت، خوشبختی، سلامتروانی و اصل استمرار و تداوم روبهرو شود. اصل استمرار و تداوم با استقامت و پشتکار همراه است. کودک باید بفهمد که فردایی هم وجود دارد ولی این فردا به امروز مرتبط است. او در حالیکه باید از امروز به اندازه کافی لذت برده، بهره بگیرد و زندگی کند، به فردا نیز توجه کرده و شرایط مطلوبی را برای رسیدن به فردای بهتر فراهم کند.
به همین دلیل کودک باید با مفهوم “به تأخیر انداختن لذت و پاداش” که بین 3 تا 5 سالگی آموخته، دوباره روبهرو شود. او باید به استقبال ضرر و خطر برود و وظایف و تکالیفی را که خیلی هم دوست ندارد انجام دهد تا بتواند با خاطر آسوده زندگی بهتر و روزهای مطلوبتری را برای خود فراهم کند.
اگر کودک در محیط آموزشی به دانایی و توانایی نرسد و همچنان نیازمند باقی بماند، واکنشهایی را نشان میدهد که به خود و دیگران آسیب میزند. او گاهی گوشهی انزوا و عُزلتنشینی را انتخاب کرده و با ناله، نق، گِله و شکایت خود و دیگران را آزار میدهد و یا خشمگین، غمگین، طلبکار و ناراضی میشود.
بنابراین با نکات ذکر شده کودک ممکن است:
به خودآزاری و دیگرآزاری بپردازد.
در دوران نوجوانی و جوانی، آمادگی انحراف و مشکلات دیگر پیدا کند.
تصمیم میگیرد که به صورت برده، مطیع و فرمانبردار زندگی کند.
از خود نظر مستقلی راجع به مسائل و موضوعات ندارد.
همه خواستهها و انتظارات خود را محدود یا نابود میکند و ممکن است آلتِ دست و مورد سوء استفاده دیگران واقع شود.
در بزرگسالی با کار بیش از حد به حَمّال تبدیل شود.
چون میلی به رشد و پیشرفت نداشته، از تکرار کارهای ساده پرهیز نمیکند و خود را درگیر فعالیتهای بیارزش و کماهمیّت میکند. زیرا مایل است دنیای بسته و محدودی داشته و کاری به کار کسی نداشته باشد و درگیر فعالیتهایی شود که مخالفت و یا موافقت دیگران را برنمیانگیزد.
خود را به صورت عنصری منفعل درآورده که یکجا افتاده و فقط گذران زندگی میکند و منتظر مرگ خود است.
گاهی محیط آموزشی پروبال کودک را میشکند و او ترجیح میدهد که به جای زندگی، فقط زنده باشد. به بیان دیگر برخورد نامناسب در مدرسه، کودک را از پیشرفت، تکامل و رشد باز داشته و در خودمانده میکند. به همین دلیل والدین باید برای کودک امکاناتی را فراهم کنند تا بتواند از نظر علمی، هنری، ورزشی و به ویژه دوستی در شرایط مناسبی قرار گرفته و از خود بیرون بیاید و مایل به خلق زندگی خوبی برای خود و دیگران باشد.
برگرفته از کتاب تربیت از 7 تا 13 سالگی (دکتر فرهنگ هلاکویی)
دیدگاهها