مشورت به جای فرماندهی در تربیت
مشورت به جای فرماندهی در تربیت
فرماندهي در دو جا تقريباً اجباري است»:
1) در «جنگ» كه فرمانِ، فرماندهی سربازان بايد اطاعت شود، در غير اين صورت از جنگ و يا هدفي كه داشتيم، خبري نخواهد بود
2) «دربارهی كارهاي مهم»، به طوري كه يك جراح در اتاق عمل، از بقیه انتظار فرمانبرداري دارد تا از اين طريق بتواند كار خودش را انجام دهد. در اینجا گفتوگو و سازش، اهميّت ندارد و مهم نيست زیرا ميتواند موجب مرگ بيمار شود. بنابراين كاملاً میتوان فهميد كه در جنگ و مرگ مسئلهی فرماندهي و فرمانبرداري اهميّت دارد، امّا در زندگي و شرايط عادّي و معمولي، بدون ترديد چنين نخواهد بود.
vبه نظر ميرسد شايد اين تعبير خوب و بسيار درستي باشد كه “حقيقت” بر زمين افتاد، ولي به تعداد آدمها شكست و قطعه قطعه شد و هر كسي هم يكي از آن قطعهها را برداشت كه بر روي آن نوشته شده بود: «حقيقت».
بنابراین جاي ترديد وجود دارد كه من، تنها صاحب و مالك حقيقت در جهان هستم و همه چیز غير از حقیقت(من)، دروغ و فريب است. بلکه واقعيّت مسئله اين است كه حقيقت، فقط وقتی به دست ميآيد كه همه اين قطعهها را بياورند و كنار هم بگذارند و با حقيقتي بسيار برجسته، برتر، والاتر و بالاتر آشنا شوند. به همين جهت در دنياي امروز، به جاي فرمان دادن، مشورت وجود دارد. زيرا هيچ كس، حتّي در يك مورد، همه چيز را نميداند. حتّي وقتي گفتوگو آغاز ميشود، هر كسي از زواياي پراكندهی مغزش خبر و اطلاعاتي را ميآورد كه اگر به تنهايي نشسته بود يا به كسي فرمان ميداد، حتّي يك دهم آن هم وجود نداشت. خاصيت روح جمعي و ارتباطات اجتماعي انسان در اين است كه قسمتهايي از مغز را تحريك ميكند و خبرهايي را از اين سلولها ميفرستد كه در حالت عادّي اتّفاق نميافتد. بنابراين هميشه نظر جمع، از مجموع نظرهاي افراد، بهتر، دقيقتر و بالاتر است.
U اين برآيند به هيچ وجه يك برآيند رياضي نيست. به همين علّت در دنياي امروز، با مشورت نه تنها از حضور و وجود ديگران باخبر ميشويم و نه تنها دست به يك نوع ياري و ياوري و همكاري ميزنيم، بلکه فرصتی پيدا ميكنيم تا در شرايط و موقعيت موجود، از همهی ذهنها و مغزها و از همهی حالات و احساسات و عواطف انساني، بهترينها را بگيريم.
در محيط خانه هر موضوعي بايد به مشورت گذاشته شود، امّا نه دربارهی مسائل ومشكلاتي كه بچّهها را نگران ميكند. شايد بهتر آن است كه از بيماري، فقر و مسائل و مشكلات جدّي به ويژه تا هشت سالگي و دوازده سالگي سخني به ميان نيايد. امّا دربارهی آنچه در خانواده ميخواهد انجام شود، بايد مشورت صورت بگيرد.
اثرات مشورت کردن با فرزندان در محیط خانه
اولاً بچّهها خودشان را مهم ميدانند. احساس ميكنند كه در اين تصميمگيري دخالتي دارند و با تمام وجودشان، به دنبال اجراي آن هستند.
اين گفتوشنود به شما به عنوان پدر و مادر فرصت ميدهد كه فرزندان خودتان را بشناسيد و از جوابها و پاسخهاي آنها در موارد مختلف با خبر میشويد.
این اصول به شما كمك ميكند تا بدانيد، فرد يا افرادی كه از آنها انتظار رفتاري را داريد، تا چه اندازه آمادهاند و تا چه اندازه موضوع را متوجّه هستند و ميفهمند. به همين دلیل زماني كه در محيط خانه، چنين سخني را آشكار و آغاز ميكنيم، بچّهها احساس ميكنند به اين مجموعه و اين سيستم تعلق دارند. در حالي كه وقتي فرماني صادر ميشود و دستوري داده ميشود، این طور تداعی میگردد که اين فرمان و دستور از ناحيهی من نيست و چه بسا به خاطر و براي من نيست و گرفتاري آغاز ميشود.
اگر چنين شرايطي در خانه باشد (مشورت کردن)، اولاً پدر و مادر ميتوانند از عمق وجود و زواياي تاريك فرزندان خود، كه حتّي خود آنها هم با خبر نيستند، مطّلع شوند و میتوانند مسائل و مشكلات را قبل از بروز و ایجاد، كشف و درك كنند و راههايي براي آن پيدا نمایند. ولي مهمتر اين است كه احساس ميكنند همه با هم و به صورت يك واحد عمل ميكنند.
چنين تجربهاي در كودكي، امكان اين تجربه را در محيط اجتماعي و بزرگتر فراهم ميكند. در حقيقت، در «دموكراسي» نظر همه و آنجا كه لازم به تصميمگیری باشد، نظر اكثريت اعمال خواهد شد، در حاليكه هميشه و هميشه و هميشه، حقوق اقليّت و سهم اقليّت رعايت ميشود. در چنين شرايط دموكراتيكی ميتوانيم به ثبات و قرار برسيم و به هيچ وجه احتياج يا انتظار بر هم ريختن شرايط و اوضاع را نخواهیم داشت. حتّي اگر اشتباه جمعي و اجتماعي رُخ دهد، علاوه بر اينكه تجربهی بزرگي براي همه ميباشد، همه را دگرگون ميكند. در حاليكه اگر من فقط متوجّه اشتباه خودم بشوم، ممكن است با پنهانکاری، دروغ و فريب، راههاي ديگري براي حل مسائل و مشكلاتم پيدا كنم.
کتاب اصول پدری و مادری دکتر هلاکویی
دیدگاهها