مدیریت بر مبنای ترس


دکتر ویلف وگ به پیامدهای مدیریت بر مبنای ترس اشاره داشته و مینویسد که سبک مدیریت آهنین یا چکمه – انجام امور را نه تنها تسهیل نمیکند ، بلکه آنها را سختترو سختتر نیز خواهد کرد . این پیامدها عبارتند از
1 – ترس ، بار کاری مدیر را بیشتر میکند
کارکنان فقط و فقط آنچه را که مدیر گفته ، اجرا نموده و از اعمال هرگونه ذوق و قریحه و نقطه نظرات کارشناسی خود در امورات پرهیز کرده و جهت اجتناب از بروز هرگونه لشتباه ، بارها و بارها از مدیر کسب تکلیف خواهند نمود
2 – ترس ، سرعت انجام کار را پائین می آورد
پر واضح است که کارکنان ناشاد نمیتوانند خوب کار کنند و استرس و اضطراب سیستم ایمنی آنان را مختل خواهد نمود و همچنین قدرت و سرعت تصمیم گیری آنها را کاهش خواهد داد
3 – ترس ، باعث بروز تمرد میشود
ترس موجب کاهش وفاداری و احترام کارکنان به سازمان کمتر میشود . ممکن است آنها نتوانند به صورت علنی با مدیر به مخالفت برخیزند اما همین امر موجبات بروز تعارض فی مابین ایشان و خرابکاریها در فرایند پروژه ها خواهد شد
4 – ترس ، باعث رانده شدن خوبترین کارکنان میشود
کارمندان خبره ، زیرک و شایسته بلافاصله شغلهای مناسبی را در دیگر شرکتها پیدا کرده و تمام تجاربی را که در شرکت شما اندوخته اند ، در اختیار شرکتهای طرف مقابل ( رقیب ) میگذارند . از طرفی شما مجبور هستید که ماهها درگیر شکایات ، پرداخت چکها و صورتحسابها و اخذ رضایت از ایشان باشید
5 – ترس ، موجب خلق فضای بله قربان میشود
تحت مدیریت بر مبنای ترس ، کارکنان همواره با مدیر موافق بوده و نگرش ، طرز فکر و عمل آنان کاملا مطابق با مدیر خواهد بود . نویسنده مقاله با اشاره به تجارب یکصد شرکتی که از سال 1950 از گردونه رقابت خارج شده اند ، مینویسد که در همه آن شرکتها ، مدیران به نوعی افکار نواندیشانه و انقلابی را پس زده اند
دیدگاهها