قدرت authority چیست؟
قدرت authority چیست؟
قدرت مخربترین غریزه نوع بشر و میل به کنترل کردن دیگران است.
قدرت میل به دستور دادن است.
قدرت حق دستور دادن، تصمیم گیری و اجرای اطاعت. “او بر زیردستانش اقتدار مطلق داشت”
مشابه قدرت :
صلاحیت قضایی, فرمان ,کنترل, تسلط, شارژ تسلط, سلطه, حق حاکمیت, برتری ,سلطه نفوذ
قدرت به شخص یا سازمانی که دارای کنترل سیاسی یا اداری است گفته می شود.
قدرت و قدرت پرستی عامل اصلی جنگ ها و حق کشی و جنایت علیه بشریت است.
قدرت ریشه در اندیشه برتری دارد.
آیا آدمیان نسبت به همدیگر برتری دارند؟
قدرت باعث قدرت پرستی، اعتیاد به قدرت و وابستگی به قدرت می شود.
قدرت باعث سوء استفاده از قدرت می شود.
قدرت وقتی در اختیار کسی است که صلاحیت ندارد فساد نتیجه آن است.
تمرکز قدرت چیست؟
وقتی قدرت به شکل کلان در اختیار یک نفر است او مست قدرت خواهد شد و در عالم مستی دیکتاتوری در وجود او زاده می شود.
قدرت طلبی با کدام اختلالات رابطه دارد؟
قدرت طلبی در اختلالات زیر بیشتر دیده می شود:
۱. اختلال شخصیت ضداجتماعی
۲. اختلال شخصیت خودشیفته
۳. اختلال شخصیت وسواسی جبری
۴. مانیا
۵. اختلال هذیانی از نوع خودبزرگ بینی.
قدرت طلبی در کدام مکاتب وجود دارد؟
در مکاتب زیر قدرت طلبی بیشتر از سایر مکاتب دیده می شود:
۱. ماکیاولیسم
۲. تمامیت خواهی
۳. کمونیسم
۴. فاشیسم
۵. سرمایه داری
۶. حکومت مبتنی بر خرافات
قدرت طلبی در کدام مکاتب کمتر است؟
در نظامهای سیاسی دموکراتیک که قدرت حاکمان با رای اکثریت توسط مردم تفویض شده و طبق قانون پس گرفته می شود
تمرکز قدرت چه تاثیری بر سلامت روان دارد؟
وجود قدرت بلامنازع در اختیار یک نفر باعث توسعه تبعیض و بی عدالتی و نقض حقوق بشر شده و شیوع افسردگی، اضطراب، ناامیدی ، چاپلوسی، دزدی، اختلاس، رانت خواری، رفتارهای ضداجتماعی، قتل، کتک کاری، خودشیفتگی، پوچی و ... را افزایش می یابد.
تمرکز قدرت می تواند بیشترین آسیب را به سلامتی روان وارد کند.
چگونه می توان از تمرکز قدرت جلوگیری کرد؟
تمرکز قدرت عامل اصلی اختلال در سلامت روان به روشهای زیر کاهش می یابد:
۱. تعهد دانشمندان و عالمان و سلبریتی ها بر آموزش مردم.
۲. تعهد دانشمندان و عالمان و سلبریتی ها بر مزدور نبودن.
۳. آزادی احزاب سیاسی.
۴. آزادی رسانه ها در خبررسانی.
۵. افزایش سواد عمومی.
۶. وجود یک قانون اساسی ضد تمرکز قدرت.
۷. توسعه خدمات سلامت روان.
سوگیری قدرت
سوگیری قدرت تمایل به نسبت دادن درستی بیشتر به نظر یک مقام مرجع (غیر مرتبط با محتوای آن) و تحت تأثیر قرار گرفتن بیشتر از آن نظر است. یک فرد بیشتر تحت تأثیر نظر این شخصیت مرجع قرار میگیرد، و عقیدههایش را معتبرتر میداند و از این رو تأکید بیشتری بر دیدگاه مقامها دارد و احتمال بیشتری دارد که از آنها اطاعت کند. این مفهوم یکی از سوگیریهای شناختی اجتماعی یا سوگیریهای شناختی جمعی در نظر گرفته میشود.
انسانها معمولاً وظیفه عمیقی نسبت به اقتدار دارند و تمایل دارند در صورت درخواست یک مقام، از آن پیروی کنند. برخی توضیح می دهند که افراد انگیزه دارند که اقتدار را مستحق جایگاه خود بدانند و این مشروعیت مردم را به پذیرش و اطاعت از تصمیماتی که می گیرد، سوق می دهد. نظریه توجیه سیستم این پدیده را به ویژه در موضع خود بیان می کند که انگیزه روانی برای باور به ثبات، ثبات و عدالت نظام اجتماعی فعلی وجود دارد.
سوگیری قدرت را می توان در مورد احترام به اقتدار اندازه گیری کرد، جایی که احترام بالاتر برای اقتدار به طور مثبت با افزایش احتمال بروز سوگیری اقتدار مرتبط است. احترام به اقتدار با استفاده از شاخص احترام به اقتدار (RAI) اندازه گیری می شود که میانگین پاسخ ها در مورد احترام به پلیس را نشان می دهد. امتیاز بالاتر در RAI نشان دهنده احترام بالاتر به اقتدار و در نتیجه تقویت اجرای سوگیری اقتدار است. تفاوتهای فرهنگی در قدرت سوگیری اقتدار شناسایی شدهاند،
در حکومتهای اقتدارگرا سوگیری قدرت بزرگتر است و ویرایشهای مدیر به احتمال زیاد درست هستند (علیرغم اینکه ویرایشها نادرست هستند)، که نشاندهنده تفاوت فرهنگی در میزان تجربه سوگیری اقتدار است.
سوگیری قدرت یعنی این حرف درست است که فرد قدرتمندی گفته است.
سوگیری قدرت یعنی حرف من درست است چون من قدرت دارم.
سوگیری قدرت قانون جنگل است.
قدرت به دلیل کاهش استقلال و مجبور کردن و مطیع کردن دیگران و عوارض مذکور پدیده ای مذموم است.
مدیریت ناشی از یافته های علمی جایگزین مناسبی برای قدرت است.
قدرت مبتنی بر ترس است. فرد قدرتمند با ایجاد رعب و وحشت به اهداف نامشروع خود می رسد.
قدرت نکته مقابل اعتبار بوده و باعث زورگویی می شود.
به جای قدرتمند بودن مدیر باشیم.
مدیر اختیاراتی علمی و قانونمند دارد و به کسی زور نمی گوید.
قدرت چه انواعی دارد؟
قدرت به معنای توان کنترل کردن و مطیع کردن دیگران( افراد قادر به استقلال و کنترل کردن خودشان نباشند) به اشکال زیر دیده می شود:
۱. قدرت سیاسی
حاکمان سیاسی بر خلاف حقوق بشر از این قدرت استفاده می کنند.
۲. قدرت نظامی
سوء استفاده از ابزار نظامی برای کنترل دیگران.
۳. قدرت ثروت
سوءاستفاده از پول و مادیات برای کنترل و مطیع کردن دیگران.
۴. قدرت علم
دانشمندان از علم خود برای کنترل و مطیع کردن دیگران استفاده می کنند.
۵. قدرت بدنی
زورگویی و کتک کاری به دلیل توان بدنی.
۶. قدرت شجاعت
استفاده از شجاعت برای ترساندن دیگران تا مطیع شوند.
۷. قدرت گروه
دیدگاهها