فریب نزولی چیست؟
فریب نزولی چیست؟
در دنیای روانشناسی اصطلاحی داریم به اسم «Deceiving down» یا فریب نزولی. به مواقعی اطلاق میشه که شخصی برای اینکه از گروه طرد نشه، بطور عمد عزت نفس و تواناییهای خودش رو میاره پایین تا همطراز دیگری یا بقیه بشه. اینطوری ماندگاریش بیشتر میشه هرچند که بهش آسیب میزنه. این فرضیه رو جان هارتونگ (John Hartung) در سال ۱۹۸۸ بسط داد و میگه: «بعضی افراد به جهت نفعی که از قرار گرفتن در موقعیتی میبرند، برای راضی نگه داشتن خود از شرایط، عمدا عزت نفس خود را پایین میاورند. موقعیتی که در حالت عادی آن را ناعدلانه میبینند».
مثال ساده: زن و شوهرهایی رو دیدیم که یکیشون بخاطر اینکه بتونه موقعیت سخت زندگی با طرفش رو تاب بیاره، عمدا خودش رو پایین میکشه. تواناییهاش رو کمتر نشون میده و عزت نفس خودش رو سرکوب میکنه. دلیل؟ بهرهمند شدن از امنیت روانی، اقتصادی یا اجتماعی.
در این وضعیتها، تمایل طبیعی به نشان دادن تواناییهای خود به چشم تهدید دیده میشه و ممکنه باعث طرد شدن از گروه یا یک موقعیتی منجر بشه. پس تواناییهای خود رو به قصد فریب دیگران پنهان میکنی تا بتونی در اون وضعیت موندگار بشی.
مثالهای زیادی در این رابطه میشه زد: میبینین که در یک موقعیت کاری، شما سطحتون از سطح همکارا خیلی بالاتره ولی عمدا بروزش نمیدین چون با نشون دادنش موقعیتتون به خطر میافته. اون تمایز باعث میشه شما از گروه طرد بشین. پس همرنگ جماعت میشین و خودتون رو پایین میکشین. یا در رابطهای گیر کردید و بخاطر اینکه طرف مقابل رو از دست ندین، عزت نفس خودتون رو سرکوب میکنین و سطحتون رو میارین پایین تا شبیه به طرف مقابل بشید. چون در غیر اینصورت احساس میکنید طرف مقابل شما رو ترک میکنه. تمامی این موارد خروجیش افسردگی و اضطرابه.
هارتونگ میگه در طول زمان، و از دیدگاه تکاملی و انتخاب طبیعی، ما یاد گرفتیم برای بقای خودمون و انتقال ژنهامون به نسل بعدی، در شرایط خطیر، خودمون رو ضعیف و دست پایین نشون بدیم تا ما رو بپذیرن و اینطوری با فریب دادن دیگران بتونیم که ژنهامون رو منتقل کنیم.
احساسات ناخوشایند طرد شدن چه از گروه و یا از یک پارتنر به این میگرده که ما از تنهایی میترسیم. در دورانی که بشر خوراکجو-گردآورنده بود آدمهای ضعیف و ناتوان یا بچههای مریض رو یه گوشه رها میکردن که بمیرن. یا اگر در گروه نبودی، هم آسیبپذیر بودی هم گرسنه. هارتونگ درباره کیس رابطه زن و شوهری میگه وقتایی هست که معمولا یک طرف آدم سلطهجو و کنترلکننده و طرف آسیبپذیر (معمولا زنان ) میاد از اون آدم دفاع هم میکنه. به این خاطر که خودش رو با شرایط وفق بده، تا از نظر مالی، امنیت و بقیه موارد منتفع بشه، حتی قبولم میکنه که مشکل از خودشه.
معمولا زن میاد خودش رو فریب میده که استحقاق این بداقبالی رو داره و اگر مشکلی هست، مشکل از اونه نه شوهر سلطهجو. امنیت اقتصادی (ترس قدیمی گرسنه موندن)، کدهای مذهبی و اخلاقی و فرهنگی و دیگر موارد باعث میشه این شرایط رو بپذیرن و خودشون رو آداپته کنن.
هارتونگ همچنین گریزی میزنه به تفاوت جنسیتی و میگه جنس مذکر اغلب دچار خودفریبی صعودی میشه. یعنی بیشتر از چیزی که هست خودش رو نشون میده تا به این شکل بتونه جفت پیدا کنه و ژنهاش رو منتقل کنه. زنها اما معمولا خودفریبی نزولی دارند. منطق این قضیه هم اینه که میگه جنس مذکر در چرخهی انتخاب طبیعی در طی زمان به جفتیابهایی فرصت طلب تبدیل شدند و با بازاریابی و خود تبلیغی تا جایی که میتونن در سطح گستردهای بذرشون رو پراکنده میکنن. دلیلشم سادهست: انتقال ژن و حفظ بقا.
از اون طرف جنس مونث بخاطر دارایی ارزشمندی که در اختیار داره، که سیستم تولید مثل و پرورش بچهست، بیشتر به دنبال اینه که تا جای ممکن جفتی رو پیدا کنه که کیفیت بهتری داره و بخاطر همینه که زنها معمولا گزینشیتر (picky) عمل میکنن تا مردها.
پس فرضیه اینه که همه چیز به بقا و بازتولید ژنها برمیگرده. در طول دهها و صدها هزار سال تاریخ بشر، موقعیتهای بیشماری وجود داشته که فرد بخاطر اینکه بتونه از موهبتهای بودن در جمع استفاده کنه، عمدا خودش رو پایین کشیده تا نفعی از جمع برده باشه.
پس خودفریبی نزولی باعث میشه گونهی ما زنده بمونه و حقهایه که در ژنهای ما وجود داره. هرچند که نتیجهش بیشمار آسیب روانی از جمله افسردگی و اضطرابه.
دیدگاهها