علائم و نشانههاي زندگي زناشويي ناسالم
علائم و نشانههاي زندگي زناشويي ناسالم
+ علائم و نشانههاي زندگي زناشويي ناسالم
بجز موارد استثنايي، طلاق يك روند و واقعةتدريجي است و بطور ناگهاني رخ نميدهد. اگر ميزان رابطه زناشويي مثبت را به بنزين ماشين تشبيه كنيم هر چه رابطه ضعيفتر شود، بنزين باك كاهش مييابد تا اينكه چراغ بنزين ذخيره روشن ميشود و آن علامت هشدار دهنده خالي شدن كامل باك در آينده نزديك خواهد بود. علايم و نشانههاي زير نشاندهنده رسيدن سوخت زندگي مشترك به مرحله هشدار دهنده و زنگ خطري براي تمام شدن آن است (طلاق) كه نيازمند چاره هستند:
1) به كرات به فكر طلاق هستيد
اكثر افراد در مواقع مشاجرات جدي و تحت استرس شديد ممكن است به فكر طلاق بيفتند كه مسئلهاي نسبتاً طبيعي تلقي ميشود ولي اگر بدون مشكل جدي و خاصي و هرازگاهي به فكر طلاق ميافتيد و با خود ميگوييد كه چقدر خوب ميشد تنها بوديد، بايستي به فكر چاره باشيد.
2) مواقع و زمانهاي خوش و مثبت، كمتر از مواقع منفي و ناراحتي است
براساس نظر دكتر گاتمن (محقق ازدواج) در يك ازدواج سالم، مواقع و زمانهايي كه زوجين با هم خوب و خوش هستند پنج برابر مواقع ناخوشايند و ناراحتي بين آنهاست و زماني كه اين نسبت شديداً كاهش يابد و خصوصاً برعكس شود، بايستي به فكر اشكال بسيار جدي در زندگي اشتراكي بود.
3) مشاجرههاي غيرسازنده و مخرب
اگر زوجين در برخورد با اختلافات و موقع مشاجرههايشان عمدتاً از روشهاي غيرسازنده (گريز، تدافعي و تطابقي) استفاده كنند در 85 تا 90% موارد، كار زوجين به طلاق خواهد انجاميد (حداقل طلاق عاطفي) (به فصول 4 و 5 مراجعه كنيد).
4) زير ذره بين بودن يا گذاشتن
ناخواسته دائماً بدنبال انتقاد، سرزنش، تحقير، دست انداختن، پيدا كردن اشتباه طرف مقابل و مقصر هستيد.
5) چيزي براي گفتن نداريد
در اكثر مواقعي كه با هم هستيد چيزي براي گفتن نداريد و يا اگر هم صحبت و حرفي رد و بدل ميشود در حد يك هم اطاقي و يا غريبه است و هر كس ترجيح ميدهد مشغول كار خود باشد. البته اين بدان معني نيست كه زوجين بايستي بيشتر مواقع در حال گفتگو و گپ زدن با هم باشند بلکه ميل و رغبتي براي آن وجود ندارد. در حاليكه اگر دوستان صميمي و قديمي هر يك از زوجين در همان موقعيت حضور ميداشتند موضوعي براي گفتگو و حرف زدن با هم ميداشتند.
6) بدبين شدن
يكي از ويژگيهاي افراد با حرمت نفس پايين احساس عدم امنيت است. اين افراد نگرانند كه رها شوند و ديگر همسرشان آنها را دوست نداشته باشد و براي اثبات اين چنين حسي دائماً بدنبال شواهد آن هستند و چون فقط از اين دريچه به موضوعات نگاه ميكنند تقريباً هميشه چيزي به نفع افكارشان پيدا خواهند كرد. صحبتها و افكار ذيل نمونههايي از ويژگي چنين افرادي هستند: «تو ميهماني همهش چشمات بدنبال خانمهاي ديگه بود»؛ «زنگ زدم تلفن ات همهش اشغال بود، با كي صحبت ميكردي؟»؛ «ما نياز به دوست نداريم. ما همديگرو داريم»؛ نياز به درسخوندن يا كاركردن نداري! چي مهمتر از اين كه وقت بذاري و بچهها رو درست بزرگ كني؟»
دیدگاهها