دلایل به وجود آورنده اختلال شخصیت وابسته
دلایل به وجود آورنده اختلال شخصیت وابسته
طرفداران فروید معتقدند اگر کودک از تولد تا 18 ماهگی که در مرحلهی دهانی است نتواند مهر و محبت مادر را همراه با شیر مادر دریافت کند دچار اختلال وابستگی میشود. معمولاً مادرها تعجب میکنند و حرفشان این است که ما تمام کارهای لازم و ضروری را برای فرزند خود انجام دادهایم. اما به این موضوع توجه نکردهاند که هنگام شیردهی از طریق سینه مادر یا شیشه به علت افسردگی و اضطراب شدید و یا درگیریهای ذهنی دیگر، مادر ناآگاه نتوانسته تمرکز و نگاهش را در زمان شیر دادن به فرزند به چشمان کودک گره بزند و ارتباط چشمی داشته باشد. باید توجه داشت که کودک در بدو تولد فقط فاصلهی تا سینه و صورت مادر را میتواند ببیند و بعدها دید او بهتر میشود. بنابراین در مرحلهی اول کودک هنگام تغذیه با مادر ارتباط عاطفی برقرار میکند.
اگر فردی خوششانس باشد که با چنین مادری بزرگ شود و از طریق غذا ارتباط عاطفی برقرار کند، از یک رشد طبیعی برخوردار خواهد بود. او احساس خوبی در مورد خودش خواهد داشت و بنیاد شخصیتی (Foundation) محکمی در او شکل میگیرد و بعدها به یک انسان کاملاً سالم و سلامت تبدیل میشود. یعنی او از درون، یک انسان قوی است که نشان میدهد طوری تربیت شده که نه تنها دوره دهانی را درست گذرانده و از مکیدن لذت برده بلکه زمانی که مادر به او اجازه داده تا از او جدا شود مانند سربازی که به جنگ فرستاده میشود، میداند سنگری هست که هنگام بازگشت میتواند به آن پناه ببرد. مادر برای او حکم همان سنگر را دارد.
به عبارتی کودک باید نسبت به مادرش چنین احساسی را داشته باشد. اگر چنین نشود و مادر رفتار صحیح نداشته باشد بعدها باعث میشود فرد دچار تثبیت دهانیشود و در مرحلهی دهانی بماند.
کودکانی که در دوران کودکی (تولد تا 18 ماهگی) لذت دنیا را در اطراف دهان خود میبینند در بزرگسالی به افرادی تبدیل میشوند که خیلی تمایل به سیگار کشیدن و غذا خوردن دارند و یا مشکلاتی در زمینهی کار کردن پیدا خواهند کرد. بنابراین افرادی که این چنین رفتار میکنند کاملاً مشهود است. آنها عشق را با خوردن یکی کردند و هرگاه خالی از عشق هستند و یا اوقاتشان تلخ است با غذا خوردن خود را راحت و آسوده میکنند و وجود خالی خود را با خوراکی پر میکنند.
سالیوان معتقد بود سبک تربیتی پرورش پدر و مادر میتواند باعث شود که این اختلال در شخص بوجود بیاید و یا از آن جلوگیری شود. سالیوان معتقد است افرادی که با پدر و مادرهای بسیار قوی و فرمانده بزرگ میشوند
به این نتیجه میرسند که اصلاً کاری از دست من بر نمیآید و خودشان را موجوداتی ضعیف و له شده میبینند. بنابراین همانجا از خودشان قطع امید میکنند و نگاهشان به سمت دیگران میرود.
در نتیجه در طول زندگی هر زمان که حرکت میکنند همیشه
مضطرباند و اضطراب و افسردگی در اغلب این افراد وجود دارد. در واقع اضطراب و افسردگی یکی از تکمیل کنندههای این نوع اختلال است.
البته اگر منطقی نگاه کنیم میبینیم که کاملاً درست است. اضطراب توام با وابستگی مانند این است که شما درون ماشینی به عنوان مسافر نشستهاید و راننده دائماً در حال زدن ماشین به این طرف و آن طرف است. شما
میترسید در حالیکه رانندگی هم بلد نیستید. در این شرایط چه باید کرد؟! هیچ کار. فقط باید بنشینید، بترسید و بلرزید و تحمل کنید.
دیدگاهها