خشم و عصبانیت آموخته شده
خشم و عصبانیت آموخته شده
اگر خانوادهی فرد اعم از والدین و دیگر اعضاء، افرادی خشمگين و عصباني باشند، او مانند دیگر ویژگیهای اخلاقی این رفتار را هم یاد گرفته و مانند دیگران عمل میکند. بنابراين او کاملاً شبیه پدر يا مادر عصباني شده و در نتيجه این نوع رفتار آموزشي، چه مستقيم و چه غيرمستقيم همانند آنها عمل ميکند.
در نتیجه این نوع همانندسازی میتواند فرد را با مشکلات فراوانی همراه کند. به اين معنا که اگر فرد پدر و مادري خشمگين و عصباني داشته باشد، این ویژگی رفتاری را از آنها ميآموزد و هم به دليل زمينه ارثي خشم و عصبانيت را از آنها به ارث میگیرد. بنابراين حالِ فرد ميتواند بدتر و مشکلات او مضاعف باشد زيرا هم عامل ارثي و هم عامل محيطی، تربيتي و آموزشي، او را در شرايطي قرار ميدهد که بيش از هر فرد ديگري که فقط با يکي از اين موارد روبهرو است درگیر خشم و عصبانيت شود.
از طرف ديگر بسياري از بچهها وقتي ميبينند که والدین با خشم و عصبانيت به اهداف، آرزوها و خواستههاي خود ميرسند و نظرشان را بر ديگران تحميل ميکنند، ياد ميگيرند که براي پيش بردن هدفها و برنامههاي خود از اين طریق استفاده کنند. همچنين بسياري از بچهها به غلط باور دارند زماني که خشمگین و عصباني شده و رفتار نامناسبي از خود نشان میدهند، آنچه که ميخواهند را بهدست میآورند.
بهطور مثال گاهی دیده شده زمانی که کودک درخواستی از پدر و مادر خود دارد و در مقابل گریه، فریاد و قهر با بیاعتنایی والدین مواجه شده، ديگران برای دلجویی به سراغ کودک رفته و با برخورد مهربان و دوستانه آنچه را که کودک میخواسته در اختيارش گذاشتهاند. بنابراین کودک به اين نتيجه ميرسد که میتواند در ارتباط با ديگران با استفاده از اين بازي و ترفندها به اهداف خود برسد.
به همين علت در بزرگسالی هنگام برخورد با مسائل و مشکلات، ناگهان رفتار و تجربيات گذشته شامل برخورد والدین و آنچه خود در کودکی انجام داده و به نتیجه رسیده را به یاد آورده و درباره حال تصميم ميگيرد (رفتاری همراه با خشم و عصبانیت). تأثير پدر و مادر گرچه بسيار مهم و اساسي است اما بخصوص براي بچههاي دوم و سوم و بعد از آنها، رفتار برادران و خواهران نيز نقش بسيار مهمي دارد. تا جایی که بسياري از اوقات خشم و عصبانيت فرد نه از جانب پدر و مادر بلکه بيشتر از طرف خواهران و برادران بزرگتر بهوجود آمده است.
اگر فرد در خانوادهاي باشد که يکي از اعضاي يا بيشتر افراد خانواده همیشه با نفرين، شکايت و نارضايتي زندگي ميکنند، او نيز آهسته آهسته دنيا را اينگونه ميبيند و براي گِله و ابراز ناراحتي آمادگي پيدا ميکند. او بعد از مدتي به دليل تحريکي که در اين زمينه براي خود موجب ميشود، آمادگي پيدا ميکند که راحتتر خشمگين شده و خشم خود را به عصبانيت تبديل کند.
همچنين در خانوادههايي که تنبيه اَعم از فيزيکي و رواني وجود دارد، زمينههای خشم و عصبانيت فراهم ميشود. زيرا بچهها هر اندازه که خود را مقصر دانسته و والدین را خوب و مهربان بدانند هميشه تنبيهِ آنها را از عصبانيت تلقي ميکنند. همیشه تنبيه پدر و مادر نشانههایی از خشم و عصبانيت دارد. کودک چون علاقهی فراوان و توجه مدام به والدین دارد و از آنها ميآموزد در نتیجه در مقابل خواستههای خود و دستیابی به اهدافش از خشم و عصبانیت کمک ميگیرد و قطعاً مانند والدین عمل خواهد کرد. بنابراين بسياري از افراد خشم را از محیط خانه و خانواده میآموزند.
دیدگاهها