تفاوت بین شرم و حیا


تفاوت بین شرم و حیا
شرم سمی یا شرم مسموم در مقابل شرم مسموم چیزی به اسم شرم سالم وجود دارد که به عنوان کمرویی هم شناخته میشود. در زبان فارسی معادل شرم مسموم، شرم و خجالت است ولی معادل شرم سالم، حیا میباشد. حیایی که با مفهوم زندگی همراه است.
بنابراین شما قرار است بهعنوان یک انسان حیا داشته باشید اما شرم و خجالت نداشته باشید. مفهوم حیا که مفهوم زندگی است به معنی داشتن پوست روانی است. یعنی همانطور که من با پوست فیزیکی و پوستی که بدن من را در بر میگیرد سالم هستم و زندگی میکنم حیا هم پوست روانی من میباشد. یعنی همانطور که من اجازه نمیدهم کسی از پوست من بگذرد من قرار نیست که از پوست کسی بگذرم، چون موجب آزار و درد و زخمی کردن و حتی مرگ او میشود.
فردی که حیا دارد اجازه نمیدهد کسی به حریم روانی او تجاوز کند و به حریم روانی دیگری هم تجاوز نمیکند. بنابراین مفهوم شرم و خجالت با مفهوم حیا دو پدیده کاملاً متفاوت و حتی متضاد هستند. پس انسان باید حیا داشته باشد اما شرم و خجالت خیر.
مفهوم داشتن حیا این است که من از شما پرسشی نمیکنم که شما را ناراحت کند. به طور مثال من هرگز به شما نمیگویم که چرا ازدواج نکردی، چون با چنین سئوالی به حریم، حقوق و حرمت شما تجاوز کردهام. فرقی نمیکند که انگشتم را در چشم یا چاقویی در بدن شما فرو کنم. بسیاری از مردم کشورهایی که به حیا رسیدهاند پرسش، نظر یا توصیهای درباره آنچه که هستید به شما نمیکنند و کاری به مسائل شخصی شما ندارند.
در جوامعی که مردم حیا ندارند، همه افراد به خود اجازه میدهند که از دیگری سوالهایی شخصی مثل چرا ازدواج نمیکنی؟ چرا بچهدار نمیشوی؟ چرا کار نمیکنی؟ و… بپرسند. لطفاً نگویید که پدر و مادر هستیم و وظیفه ما این است. چون چنین پرسشهایی وظیفهی پدر و مادر نیست. هیچکس نباید و نمیتواند از دیگری چنین سئوالاتی را بپرسد یا حرفی بزند که وی را ناراحت کند. ما نمیتوانیم کاردی را در بدن دیگری فرو ببریم به این دلیل که دلمان میخواهد، دوست داریم یا فکر میکنیم که باید این کار را انجام بدهیم. به همین علت در جوامعی که حیا وجود دارد کسی به دیگری نمیگوید کار درست و غلط یا خوب و بد چیست و اصولاً در کار دیگران دخالت نمیکند.
فردی که حیا دارد، هم مواظب و مراقب خود است و هم به کسی اجازه نمیدهد که از او سوال خصوصی بپرسد و در عین حال هم به حریم و حقوق کسی تجاوز نمیکند. من ممکن است داوطلبانه درباره خودم یا زندگی یا فرزندم صحبت کنم ولی اگر کسی چنین سئوالاتی را از من بپرسد و توقع جواب از من داشته باشد در حال تجاوز به حریم و حقوق است. من میتوانم به بدن خودم دست بزنم اما دیگری چنین اجازهای ندارد.
متأسفانه در فرهنگی که حرمت نفس وجود ندارد همه در کار هم دخالت میکنند، پدر و مادر فکر میکنند میتوانند راحت به اتاق فرزندشان بروند، به صحبتهای خصوصی او گوش دهند و یا وسایل او را تفتیش کنند. روزی که شما در مورد فرزند خود احساس خطر میکنید و دلیلی هم برای این حس دارید حتماً باید او را چک کنید اما این موضوع تفاوتی بسیاری دارد با اینکه فکر کنیم فضول و کلانتر محلهایم و باید سر از کار همه در بیاوریم و از مسائل افراد و کیفیت زندگی آنها گزارش تهیه کنیم!
چنین فردی اصلاً حیا ندارد و چون اساساً موجودی خجالتی است تلاش میکند با افشای اسرار و جزئیات زندگی بر ضعف خود سرپوش گذاشته و دیگران را خجالتزده و شرمنده کند. بنابراین تمام کار او این است که بداند گند دیگران چیست تا آن را به رخ او و دیگران بکشد.
در مباحث مذهبی نیز آمده است که خدا حیا دارد. یعنی وقتی که شما حیا دارید اگر کسی جلوی شما به زمین بیفتد شما به روی خود نمیآورید و وانمود میکنید که اصلاً ندیدهاید. چون نمیخواهید آن فرد خجالتزده شود اگر یک فردی کاری میکند که درست و مناسب نیست شخص با حیا وانمود میکند که کار او را ندیده و متوجه کار او نشده است.
در حالیکه فردی که حیا ندارد و وجود او پر از شرم و خجالت و گرفتاریهای مربوط به آن است حتماً باید به رخ دیگری بکشد که دیدم تو کار غلطی کردی. او با باور اینکه دیگر آدمها نیز مثل من، بدبخت و بیچاره هستند، تا حدودی بیماری و بدبختی خود را تسلی میدهد.
کتاب اعتماد بنفس دکتر هلاکویی
دیدگاهها