انواع اعتماد به نفس کدامند؟
انواع اعتماد به نفس کدامند؟
۱. اعتمادبهنفس «کاذب» از انواع اعتماد به نفس
اعتماد به نفس کاذب (Unwarranted Confidence)، از انواع اعتماد به نفس است که به عنوان غرور کاذب نیز شناخته میشود. در این نوع از انواع اعتماد به نفس، شما درست زمانی اعتمادبهنفس دارید که نباید داشتهباشید. اعتمادبهنفس کاذب از یکی از موارد زیر یا از هر دو ناشی میشود:
بها دادنِ بیش از اندازه به تواناییهای خود؛
دستِکم گرفتن حریفان یا وظیفهای که پیشِ روی شماست.
بدیهی است که هیچیک از این موارد خوب نیست و تقریبا همیشه به شکست منجر میشود. اگر بیش از حد بدشانس هستید و با وجود بدشانسی، درمورد نتیجهی پیشرفتتان لاف میزنید، ممکن است شکستتان بسیار حقیرانه باشد.
اعتمادبهنفس کاذب، زمانی خطرناک است که فرد قدرتمندی از آن بهرهمند میشود. مدیرعاملی را در نظر بگیرید که معتقد است خطا نمیکند و برای سرمایهگذاری تصمیمات پرخطری میگیرد، یا مبارزی را تصور کنید که فقط در رسانهها به حریف خود حمله میکند تا هنگامی که زمان ورودش به رینگ فرابرسد و از سوی مورد ضربوشتم قرار بگیرد.
۲. اعتمادبهنفس «القایی» از انواع اعتماد به نفس
اعتمادبهنفس القایی یکی دیگر از انواع اعتماد به نفس است. دورهای بود که مرشدانِ معنویِ مکتب «خودیاری» (Self-Help) به ما توصیه میکردند که هر روز صبح جلوی آینه برویم و عباراتی مانند «من شگفتانگیزم»، «هیچکس نمیتواند مرا شکست دهد» و «من میتوانم این کار را انجام دهم» را به خودمان بگوییم. بیایید این را اعتمادبهنفس القایی بنامیم، بدین معنا که ما بهواقع در اعماق وجودمان احساس اعتمادبهنفس نمیکنیم، اما میکوشیم با لایهی نازکی از اعتمادبهنفس روی شکوتردیدمان را بپوشانیم.
کاملا واضح است که اعتمادبهنفس القایی میتواند به راحتیِ یک تخممرغ بشکند، زیرا بهیقین بادوام نیست. این نوع از انواع اعتماد به نفس میتواند انگیزهی خوبی برای شروع کاری دشوار یا انجام کاری ترسناک برای اولین بار باشد. بازیگری را تصور کنید که برای اولین بار در نمایش مدرسه شرکت کردهاست و از ترس صحنه رنج میبرد. واگویه کردن جملاتی مانند «من میتوانم این کار را انجام دهم» ممکن است فشار اضافی کوچکی باشد که وی برای راحتتر حرکت کردن به سمت مرکز صحنه، که کانون توجه است، به آن نیاز دارد. همین امر درمورد ژیمناستی که از امتحان کردن مهارتی جدید روی یک لبهی باریک وحشت دارد، صدق میکند. کمی اعتمادبهنفس به او کمک میکند تا این ترفند را برای اولین بار امتحان کند.
۳. اعتمادبهنفس «من قبلا آن را انجام دادهام»، از انواع اعتماد به نفس
وقتی کاری را یک بار انجام دادید، بار دوم به طور خودکار اعتمادبهنفس بیشتری برای انجامش خواهید داشت. صدمین باری که با موفقیت به آن دست پیدا کردید، حتی به شکوتردیدهایی که در ابتدا داشتید، فکر نمیکنید. در واقع، ممکن است مهارتتان آنقدر خودکار شده که به سطحی از ضمیر ناخودآگاه شما نفوذ کردهباشد.
رانندگی با ماشین مثال خوبی از این نوع از انواع اعتماد به نفس است. اولین باری که پشت فرمان هستید، احتمالا از قدرت مغزیتان به طور محدودی استفاده میکنید. ناخواسته روی دنده، ترمز و ترافیکِ پیشِ رو تمرکز میکنید و با خودتان صحبت میکنید تا کمی اعتمادبهنفس پیدا کنید. ۶ ماه بعد، شما در کنار صدای رادیو، آواز میخوانید، با دوستتان که در صندلی مسافر نشستهاست، صحبت میکنید و حتی به نحوهی تعویض دنده فکر نمیکنید. شما به کاری که میکنید بسیار مطمئن هستید، زیرا قبلا بارها آن را انجام دادهاید.
در ادامهی توضیح این نوع از انواع اعتماد به نفس، یک نمونهی دیگر را در نظر بگیرید. به عنوان یک ورزشکار، اگر قبلا در مسابقهای برنده شدهباشید، آیا مطمئن نیستید که سال آینده در همان مسابقه شرکت کنید؟ شما از قبل میدانید که به اندازهی کافی خوب هستید که برنده شوید. همین امر درمورد مهارتها نیز صدق میکند. اولین باری که کار دشواری را امتحان میکنید، اعتمادبهنفس ندارید، اما با هر تکرار اعتمادبهنفستان افزایش مییابد.
۴. اعتمادبهنفس «تلاش نتیجه خواهد داد»، از انواع اعتماد به نفس
مورد چهارم، مفیدترین نوع از انواع اعتماد به نفس است؛ زیرا سوختی است که ما را از ناتوانی در انجام کاری به سوی مسلط شدن بر آن سوق میدهد. این نوع اعتمادبهنفس نوعی یقین است که نشان میدهد اگر سرسختانه کار کنم، با گذشت زمان به آنچه در نظر دارم، دست خواهم یافت.
بسیاری از بچهها با رؤیای بازی حرفهای یا بازیهای المپیک ورزش را شروع میکنند، اما تعداد بسیار کمی از آنها واقعا در مسیر آن حرکت میکنند. آنهایی که واقعا این کار را انجا میدهند، همه این نوع اعتمادبهنفس را دارند.
همین امر درمورد تمام افراد موفق در همهی صنایع نیز صدق میکند. استعدادهای ذاتی و موفقیتِ یکشبه هر دو افسانههایی هستند که داستان خوبی در رسانهها خَلق میکنند، اما کاملا نادرستاند. حقیقت این است که همهی افراد موفق هزاران ساعت کار کرده و با اطمینان به اینکه «اگر در طول زمان به طور مستمر تلاش کنم، تلاشم نتیجه خواهد داد» شکافِ میانِ مبتدی بودن و استاد شدن را پر کردهاند.
«هنوز» واژهی خوبی است برای اینکه به دایرهی لغاتتان وارد کنید تا هنگام فکر کردن به اهداف و توسعهی مهارتهایتان، آن را به کار ببرید. این کلمهی کوچک به مغز شما میآموزد که این نوع اعتماد به نفس را گسترش دهد، زیرا به این معناست که موفقیت رخ خواهد داد، فقط هنوز رخ ندادهاست.
برای مثال،
من هنوز یاد نگرفتهام که چگونه آن مهارت را انجام دهم، اما به آن مسلط خواهم شد؛
من هنوز در رقابتی در آن سطح برنده نشدهام، اما به مرور زمان برنده خواهم شد؛
من هنوز نمیدانم که چگونه این نوع مشکل را حل کنم، اما با تلاش آن را خواهم یافت.
این نوع از انواع اعتماد به نفس، در بلندمدت شکل میگیرد. برای نمونه، زمانی شکوفا میشود که میبینید با وقت اضافهای که برای مطالعه صرف میکنید، نمرهی بهتری میگیرید، یا زمانی که ضربهی سختی را که تا دیروقت برای ممارست و تکرار آن سر تمرین فوتبال ماندهاید، به طور کامل اجرا میکنید، یا وقتی برای گوش دادن به بازخورد مربی تلاشتان را میکنید و حتی در آن سختی در حال رشد کردن هستید، یا زمانی که تلاشهای هر روز، هر هفته، هر ماه، هر سال و هر دههی شما جمع میشوند و پیروزی بزرگی را برایتان رقم میزنند.
دیدگاهها