از اشتباه کردن نترسید
از اشتباه کردن نترسید
انسان سالم و انسانی که دارای حرمت نفس است در نگاه به آنچه که در جهان اتفاق میافتد به اینجا میرسد که دنیا کمی جنبه خوب و درست دارد و کمی نیز جنبه بد و غلط دارد و بیشتر جهان در بیشتر موارد تفاوت و یا حتی اختلاف دارد. یعنی به اینجا میرسد که مثلا 5% دنیا خوب و درست و 5% دنیا بد و غلط میباشد ولی90% دنیا براساس تفاوتها و یا اختلافها است و با تفاوت و اختلاف موضوعها مسئلهای ندارد. درست مانند سن ما، رنگ چشم ما و حتی اثر انگشت ما که درست و غلط و خوب است و بدی آنچنانی ندارد و یا در برخی از موارد اگر درست و غلط و خوب و بد است، در زندگی جز موارد بسیار کم است و میدانیم جهان، جهانِ تفاوت است. لباس هیچکس نه خوب است و نه بد، نه درست است و نه غلط بلکه لباسهای شما با هم متفاوت است.
فردی که صحبت از سلامت روانی و حرمت نفس میکند باید به درک این تفاوتها و اختلافها رسیده باشد. بنابراین مردمانی که ابتدا خطی را در جهان میکشند و جهان را به دو قسمت سیاه و سفید، شب و روز، حلال و حرام، روشنایی و تاریکی، مومن و مشرک، نجس و طاهر، خوب و بد، دوست و دشمن و هر نوع تقسیم بندی میکنند، اولا معمولاً به 45 سالگی رسیده یا نرسیده دچار افسردگی میشوند. برای اینکه جهان آنچنان برای آنها تنگ و تاریک میشود و آن جنبه بد و منفی آنچنان غلبه میکند که ای بسا 95% زندگی آنها را میپوشاند و آن روزنهای را که باز میگذارد نیز به نوعی است که در میان آن همه بدی در حال خفه شدن و از میان رفتن است.
بنابراین، این نگاه دوگانه یا سیاه و سفید که جهان خوب و بد یا درست و غلط است یا تو دوستی یا دشمن، یکی از ویرانگرترین نگاهها و نظرها در دنیا است. فردی که از سلامت روانی برخوردار است و یا مایل به داشتن حرمت نفس است باید با تمام وجودش کوشش کند که خوب جهان یا درست جهان را به حداکثر و بد و غلط جهان را به حداقل برساند، تا جهان را خاکستری ببیند نه سیاه و سفید.
متأسفانه در بعضی نگاهها، مکاتب، ایدئولوژیها و مذهبها برداشتهای افراطی و تند، گرایش به سیاه و سفید کردن دنیا است. و نیز گرایش در بود و نبودها حتی نه تنها در مفهوم تضاد بلکه در تناقض قرار دادن پدیدهها است و از اینجا است که بدبختی و گرفتاری آغاز میشود.
بنابراین موضوع اصلی و اساسی نوع نگاه انسان میباشد. انسانها لباسها و آرایشهای مختلف و غذاهای مختلف و زبانهای مختلف دارند یا متفاوت از شما. از چیزی خوششان یا بدشان میآید آیا شما با این همه تفاوتها راحت هستید؟ آیا همانگونه که خود شما در زمانها و مکانهای مختلف کاملاً متفاوت عمل میکنید این تفاوت میان آنها با خودتان را هم در همین حد
میبینید؟ بطور مثال شما برای رفتن به محل کار و مهمانی لباس مرتب میپوشید، اما برای رفتن به حما یا استخر لباس خودتان را در میآورید. بنابراین در این میان هیچ تضادی وجود ندارد. آیا یکی را خوب و دیگری را بد تلقی نمیکنید؟ آیا باورها و اعتقادات و جهتگیریهای مردم را بد یا خوب میدانید؟! منظور این نیست که در دنیا هیچ سیاهی و یپیدی وجود ندارد بلکه منظور این است که سیاهی و سپیدی جایگاه بسیار کمی در دنیا اشغال کرده است و بیشتر دنیا فضای خاکستری است.
بنابراین موضوع مهم و اساسی که وجود دارد این است که آدم سالم جهان را پُر از تفاوت و اختلاف میبیند ولی نه مخالفت و دشمنی و جنگ، نه جهان سیاه وسفید. یا جنگ میان نور و تاریکی که قرار باشد نور بر تاریکی پیروز شود. که جز یک حرف سطحی و شعاری بیش نیست. ولی در نهایت این نگاه بسیار ویرانگر است.
آیا شما وقتی که کسی را دیدید که تفاوتی با شما دارد او را بصورت بد و غلط میبینید یا متفاوت میبینید؟ آیا شما از این همه تنوع موجود در جهان زیبایی میبینید یا زشتی؟
پس آن نگاه زیبا پسندی که به تنوع و تحول جهان باور دارد، به دنیایی نگاه میکند که فقط گونه به گونه است و آدمهایی که به شکلهای مختلف حرکت کرده و عمل میکنند. در حالی که در یک اصولی با هم مشترکند. ولی مردمانی که از سلامت روانی برخوردار نیستند دائما به دنبال خط کشیدن هستند.
این افراد به مجرد اینکه وارد مهمانی شدند میگویند که این گروه دوستانند و این گروه دشمنانند، این گروه یارند و آن گروه اغیار هستند و در نتیجه با یک چنین تقسیم بندی خودی و غیر خودی و حرفهایی از این قبیل که در دنیای امروز کاملاً نشان دهنده بیماری در انسان است با چنین تفکیک و تفاوتی روبه رو میشویم.
دیدگاهها